English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5876 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
olympic lift U بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
inhaul U به داخل کشیدن
heave in U کشیدن به داخل
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
take in U باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
to row back <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
strip U کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
extruded U از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extrude U از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extruding U از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extrudes U از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
armlock U گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
knockstone U کنده
chunks U کنده
chunk U کنده
stock U کنده
stubs U کنده
stubbing U کنده
stubbed U کنده
bloc U کنده
stub U کنده
blocs U کنده
dugout dewelling U کنده
timber U کنده
logs U کنده
log U کنده
chumps U کنده
stocked U کنده
clog U : کنده
clogged U : کنده
clogs U : کنده
chump U کنده
block U کنده
pulled U کنده
anvil stock U کنده
blocked U کنده
blocks U کنده
bilboes U کنده
block aead U سر کنده
graven U کنده
trunks U کنده درخت
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
graving U کنده کاری
glyptics U کنده کاری
picked U پوست کنده
logrolling U کنده غلتانی
trunk U کنده درخت
wooden anvil stock U کنده چوب
near leg pickup and turnover U نوعی کنده رو
engravers U کنده کار
leg pickup U کنده کشی
inside sarma U انواع کنده رو
stumped U کنده درخت
stumpy U پر از کنده درخت
stumps U کنده درخت
ingraving U کنده کاری
aboveboard U پوست کنده
in plain english U پوست کنده
in intaglio U بشکل کنده
grits U جوپوست کنده
stumping U کنده درخت
leg lift and side roll U کنده سرانبون
husked U پوست کنده
hulled U پوست کنده
stump U کنده درخت
olympic lift U کنده یک چاک
carver U کنده کار
dugout U کنده شده
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
dugouts U کنده شده
logs U کنده چوب
entry block U کنده مدخل
block mark U نشان کنده
building blocks U بنا کنده
block size U اندازه کنده
control block U کنده کنترل
blockette U کنده کوچک
log U کنده چوب
block length U درازای کنده
deblocking U کنده شکنی
peeled U پوست کنده
plummer block U کنده محور
plummer block U کنده شفت
building blocks U کنده ساخت
frankly U رک وپوست کنده
building block U بنا کنده
unstuck U کنده شده
deblock U شکستن کنده
engraver U کنده کار
building block U کنده ساخت
ptisan U گندم پوست کنده
intagliated U کنده کاری شده
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
blocked U کنده مانع ورادع
blocks U کنده مانع ورادع
break ground U لنگر از زمین کنده شد
shelled almond U بادام پوست کنده
plains U ساده پوست کنده
plainest U ساده پوست کنده
plainer U ساده پوست کنده
plain U ساده پوست کنده
carvings U کنده کاری کردن
carved U کنده کاری کردن
carves U کنده کاری کردن
stubby U پراز کنده درخت
carve U کنده کاری کردن
loggets U کنده کوچک دیرک
loggats U کنده کوچک دیرک
block U کنده مانع ورادع
record blocking U کنده یی کردن مدارک
rock hewn U از کوه کنده شده
Bluntly. Without mincing words. U صاف وپوست کنده
olympic lift and cross face U کنده حصیر مال
dug in U سنگر کنده شده
chalcogrophy U کنده کاری روی مس
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
cutting chisel U اسکنه کنده کاری
groats U گندم یاجوپوست کنده
trunk U الوار کنده چوب
chalcographer U کنده کاری روی مس
flump U تلوتلوخوردن کنده زدن
trunks U الوار کنده چوب
quarried U ازکان کنده شده
logged U از کنده پاک شده
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
point takedown with inside standing leg U زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
ditch U ابرو کنار راه کنده
ditched U ابرو کنار راه کنده
ditches U ابرو کنار راه کنده
she is a peach U هلوی پوست کنده است
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
man-to-man <idiom> U مستقیم یارک وپوست کنده
stew in one's own juice <idiom> U افتادن درچاهی که خود کنده
sidero graphy U کنده کاری روی پولاد
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
ivory carving U کنده کاری روی عاج
to stub a piece U از کنده یاریشه پاک کردن
aweigh U لنگر اززمین کنده شده
anchor's aweight U لنگر از زمین کنده شده
zincograph U روی کنده کاری شده
router U ابزار کنده کاری لیسه نجاری
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
sawlog U کنده درخت مناسب اره کردن
My buttons mave come off. U تکمه های لباسم کنده شده
To give it straight from the shoulder. U مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
saw yer U درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
divot U چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight U صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
These oranges peel easily. U این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
drag U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
dragged U کشیدن بزور کشیدن
straight from the shoulder <idiom> U راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
a corduroy road U جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
log U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
logs U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
ablate U کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
fishbone mine U سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
log U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
insides U داخل
intra U داخل
Recent search history Forum search
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1Jack Attac
1Do come in
1در آمد این سال با کشیدن مصارف
2crucification
2crucification
1کشیدن موادمخدر
3معنی کلمه retraction چیست؟
3معنی کلمه retraction چیست؟
1smockfree
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com